حیدری میگوید: در آن سن و سال کم برای عزام به جبهه با مشکلات زیادی روبرو بودم و چند بار مراجعه کردم ولی من را اعزام نمیکردند و میگفتند که سن و سالت کم و جثهات کوچک است. یک بار که برای اعزام مراجعه کرده بودم، وقتی صدایم کردند، پشت سر دوستانم روی چند کیف ایستادم و کسی متوجه قد کوتاهم نشد و بالاخره به جبهه اعزام شدم. لباسهایی که داده بودند برایم بزرگ بود ولی بالاخره پوشیدم و رفتم.
از طریق سپاه تنگستان به عنوان بسیجی به ناوتیپ امیرالمونین رفتم و به ماهشهر اعزام شدیم و به اروندکنار رفتیم و سه ماه آنجا بودیم و برگشتیم. بار دوم نیز به همین جبهه اعزام شدیم و سه ماه دیگر همینجا بودیم.
جبهه فاو نیز اعزام دیگر ما بود که دو ماهی آنجا بودیم و یک بار دیگر هم به جبهه شوش اعزام شدیم و سه ماهی را آنجا بودیم.
حیدری دفاع از کشور و اسلام را مهمترین اهداف خود برای حضور در جبهه عنوان کرد و افزود: اگر جنگی باشد دوباره هم با تمام وجود حضور خواهیم داشت. آرزوی من شهادت بود که به آن نرسیدم.